در عصری که وابستگی روزافزون به نهادهای متمرکز و قدرتهای بزرگ به شدت مورد پرسش قرار گرفتهاست، فناوری بلاکچین به عنوان پاسخ نوینی برای دستیابی به آیندهای غیرمتمرکز مطرح شدهاست. دامنه کاربرد این فناوری صرفاً به ارزهای دیجیتال محدود نمیشود؛ بلکه پتانسیل دگرگونسازی ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و حتی حکومتی را نیز داراست. اگر به دنبال شناخت تأثیرات عمیق تمرکززدایی بر کسبوکارها، نهادهای دولتی و قدرتهای سنتی همچون وال استریت هستید، مطالعه این مقاله از هامیا ژورنال میتواند برای شما مفید باشد. در ادامه، به بررسی مفهوم تمرکززدایی و نقش انقلابی بلاکچین در تحول ساختارهای قدرت خواهیم پرداخت.
فهرست مطالب
هزینههای ناشی از تمرکز اطلاعات، به مراتب بیش از آن چیزیست که عموم مردم تصور میکنند. تا پیش از آنکه افراد به صورت عملی در سازمانهایی با ماموریتهایی حیاتی همچون عملیات نظامی یا کسب سود فعالیت کنند، تمایل دارند هزینههای گزاف مرتبط با متمرکزسازی اطلاعات را نادیده بگیرند.
چنانچه درک ما از سازمانها، مبتنی بر کلیشههای رایج و اغراقآمیز از مدیرانی تمرکزگرا و تصمیمگیرندهی مستبد باشد، به ناچار به نهادهایی گرایش پیدا خواهیم کرد که در آنها دانش از خط مقدم عملیات به مرکز فرماندهی منتقل شده و پس از اعمال تغییراتی اغلب بیمورد، مجدداً به بخشهای عملیاتی بازمیگردد. این رویکرد سنتی، مبتنی بر تصوری ناقص از فرایندهای سازمانی است.
این توصیفی است از رویکردی که طرفداران تمرکزگرایی برای ساماندهی جهان مدنظر دارند. در این نگاه، روابط همتا به همتا و توافقات دوجانبه جایگاهی ندارند. زیرا اعتقاد بر این است که با متمرکز کردن قدرت و اطلاعات در یک نقطه، میتوان در زمان و هزینه صرفهجویی کرد.
فریدریش فون هایک (Friedrich von Hayek)، در مقاله تأثیرگذار خود با عنوان “استفاده از دانش در جامعه” (1945)، به طور جامع به این موضوع پرداختهاست. اندیشههای هایک تحت تأثیر آثار توماس سوول (Thomas Sowell)، به ویژه کتابهای “تعارض دیدگاهها” و “دانش و تصمیمگیریها” قرار گرفته بود. با مطالعه این مجموعه از آثار میتوان به درک عمیقتری از پیچیدگیهای زندگی اجتماعی و اقتصادی دست یافت.
بر اساس این مطالعات، میتوان نتیجه گرفت که چه در حوزه تجارت و چه در مسائل اجتماعی، تلاش اصلی بشر بر آن است تا از هزینههای گزاف ناشی از تمرکزگرایی و تصمیمگیریهای متمرکز پرهیز کند.
استقرار سازمانی پایدار که از اطلاعات غیرمتمرکز بهرهمند شود، چگونه ممکن است؟
بسیاری از سازمانها بر این باور سنتی متکی هستند که نوآوری و تصمیمگیری باید از سطوح بالای مدیریتی آغاز گردد. با این حال، واقعیت نشان میدهد که اغلب اوقات، ارزشمندترین ایدهها از خط مقدم عملیات و افرادی که به طور مستقیم با مشتریان در تعامل هستند، سرچشمه میگیرد. سازمانهای پویا به جای متمرکزکردن قدرت تصمیمگیری در دست تعداد محدودی از افراد، به دنبال ایجاد سازمانی هستند که در آن، هوش جمعی و پراکندهی کارکنان، به ویژه آنهایی که در خط مقدم تعامل با مشتری قرار دارند، به رسمیت شناخته شده و فرصت مشارکت فعال در فرایند نوآوری برای آنها فراهم گردد.
بسیاری از سازمانها در پی ایجاد محیطی هستند که در آن، دانش و خلاقیت تمامی کارکنان بتواند به شکوفایی برسد. هدف از این رویکرد، بهرهگیری از هوش جمعی برای تولید ایدههای نوآورانه و اتخاذ تصمیمهای بهینهتر است. به عبارت دیگر، ایجاد سازمانی که در آن، هر فرد احساس کند نقشی فعال در شکلدهی آینده سازمان ایفا میکند.

یکی از راهکارهای عملی برای تحقق این هدف، ایجاد سیستمهای جمعسپاری نوآوری است. در این سیستمها، کارکنان در تمامی سطوح سازمانی میتوانند ایدههای خود را ارائه داده و در فرایند ارزیابی و انتخاب آنها مشارکت نمایند. این رویکرد، به سازمانها امکان میدهد تا از طیف گستردهای از دیدگاهها بهرهمند شده و به راهحلهای نوآورانهتری دست یابند.
در هر سازمان، حفظ تعادل میان تمرکززدایی و نظارت مرکزی امری حیاتی است. هرچند محدودیتهایی نظیر مقررات قانونی و ضرورت حفظ محرمانگی اطلاعات وجود دارد، اما سازمانهای موفق در تلاشند تا اختیار عمل بیشتری را به کارکنان خود تفویض کرده و آنان را در فرآیند تصمیمگیری مشارکت دهند. با تأمین ابزارها و منابع لازم، میتوان محیطی را فراهم آورد که در آن، کارکنان احساس مسئولیت بیشتری نسبت به موفقیت سازمان داشته باشند و به صورت خلاقانه در جستجوی راهکارهای نوین برآیند. این رویکرد نه تنها به افزایش رضایتمندی شغلی کارکنان منجر میشود، بلکه به ارتقاء عملکرد کلی سازمان نیز یاری میرساند.
یکی از رویکردهای نوین در مدیریت سازمانها، بهرهگیری از فناوریهای دیجیتال برای ایجاد محیطهای کاری مشارکتی و مبتنی بر همکاری است. این رویکرد که به عنوان “سازمانهای اجتماعی” یا “Enterprise 2.0” شناخته میشود، بر توزیع قدرت تصمیمگیری و تشویق نوآوری از پایین به بالا تأکید دارد. پلتفرمهای آنلاین نظیر ویکیپدیا نمونهای بارز از این رویکرد هستند که در آن، هر عضوی به طور مساوی در تولید و بهبود محتوا مشارکت دارد. مفهوم “مدیریت ایده” نیز به عنوان یکی از ابزارهای کلیدی در این رویکرد به کار گرفته میشود. در این روش، کارکنان در تمامی سطوح سازمانی میتوانند ایدههای خود را به اشتراک گذاشته و سایر همکاران آنها را ارزیابی کنند. این امر سبب میشود تا سازمانها بتوانند از طیف گستردهای از ایدهها بهرهمند شده و به راهحلهای نوآورانهتری دست یابند.
بسیاری از سازمانها در جستجوی راهکارهایی برای افزایش مشارکت کارکنان و بهبود انگیزش آنان هستند. یکی از راهکارهای مؤثر برای دستیابی به این هدف، ایجاد سازوکارهایی است که به کارکنان اجازه دهد تا در تصمیمگیریهای مهم سازمان مشارکت فعال داشته باشند. به عنوان مثال، یک سازمان میتواند بخشی از سود خود را به عنوان پاداش به کارکنان تخصیص داده و به آنان اجازه دهد تا در نحوه تخصیص این پاداش تصمیمگیری کنند. با ارائه گزینههای متنوع و برگزاری رایگیری، سازمان میتواند اطمینان حاصل کند که پاداشها با نیازها و اولویتهای کارکنان همسو هستند. این رویکرد نه تنها به افزایش رضایتمندی شغلی کارکنان منجر میشود، بلکه به ایجاد حس مالکیت در آنان نسبت به سازمان نیز کمک شایانی مینماید.
بسیاری از سازمانهای موفق، به جای تمرکززدایی تصمیمگیریها در دستان فرد یا گروه کوچکی از افراد، در پی ایجاد سازمانی هستند که در آن، دانش و تجربه تمامی کارکنان مورد بهرهبرداری قرار گیرد. این رویکرد، که ریشه در نظریههای اقتصادی پیرامون اهمیت دانش پراکنده دارد، نشان از آن دارد که تصمیمات جمعی اغلب به مراتب بهتر و کارآمدتر از تصمیماتی هستند که توسط تعداد محدودی از افراد اتخاذ میشوند.
اگرچه ارزیابی دقیق هزینهها و منافع گزینههای مختلف از اهمیت بسزایی برخوردار است، اما انتخاب بهترین گزینه اغلب مستلزم در نظر گرفتن عوامل کیفی و غیرقابل اندازهگیری نیز میباشد. تجربه نشان دادهاست که کارکنانی که در خط مقدم فعالیتهای سازمان قرار دارند، درک عمیقتری از این عوامل داشته و میتوانند تصمیماتی اتخاذ کنند که منافع کلی سازمان را مدنظر قرار دهند.
دلایل وجود نهادهای دولتی متمرکز چیست؟
کاربردهای این رویکرد صرفاً به حوزه کسبوکارهای خصوصی محدود نمیشود. با نگاهی به ساختار دولتها، همچون دولت ایالات متحده، و همچنین نهادهای مالی قدرتمند مانند وال استریت، به وضوح میتوان تمرکزگرایی را مشاهده کرد. هدف نهایی انسان باید کاهش و در نهایت حذف این نهادهای متمرکز باشد.
در سالهای اخیر، ابزارهای قدرتمندی برای تحقق این هدف توسعه یافتهاند که مهمترین آنها فناوری بلاکچین است؛ فناوری زیربنایی ارز دیجیتال بیت کوین. با این حال، کاربردهای بلاکچین بسیار فراتر از حوزه ارزهای دیجیتال است.
برای درک عمیقتر تفاوتهای بلاکچین و بیت کوین میتوانید به مقالهی “لطفا بیت کوین و بلاکچین را با هم اشتباه نگیرید!“ مراجعه فرمایید.
با وجود اهمیت بلاکچین، به نظر میرسد بسیاری از فعالان حامی آزادی (لیبرالها) نیز به طور کامل به پتانسیلهای این فناوری واقف نیستند.
یکی از مهمترین کاربردهای بلاکچین، توانایی آن در حل چالش اعتماد متقابل در مبادلات است. با برطرف شدن این چالش اساسی، بسیاری از نهادهای متمرکز کنونی که به عنوان واسطه در این مبادلات عمل میکنند، دیگر ضرورتی نخواهند داشت.
چالش اعتماد متقابل در مبادلات را میتوان به این صورت تشریح کرد: فرض کنید فردی قصد دارد شتری را با یک سکه طلا مبادله کند. در چنین معاملهای، هر یک از طرفین باید به صداقت طرف مقابل اطمینان داشته باشد تا از تقلبی نبودن کالا یا پول اطمینان حاصل کند.
در طول تاریخ، جوامع مختلف تلاش کردهاند تا راهکارهایی برای حل چالش اعتماد ایجاد کنند. به عنوان مثال، دولتها با ایجاد واحد پولی و تضمین اصالت آن، به عنوان یک واسطه قابل اعتماد در مبادلات عمل میکنند. این امر با اعمال قدرت و تهدید به مجازات برای تقلبکاران امکانپذیر میشود.
این مدل در واقع یک مدل کسبوکار محسوب میشود که در طول تاریخ به عنوان “دولت” شناخته شدهاست.
پرسش اساسی اینجاست که آیا امکان برقراری مبادلات مبتنی بر توافق متقابل بدون نیاز به واسطههای مرکزی وجود دارد یا برای اطمینان از انجام صحیح معاملات، باید به نهادهای مرکزی اعتماد کنیم؟
نمونههای متعددی از نقش حیاتی نهادهای مرکزی در تسهیل مبادلات وجود دارد. به عنوان مثال، برای خرید و فروش املاک، به نهادهایی مانند ادارات ثبت اسناد نیاز داریم تا مالکیت املاک را تأیید کنند و از وقوع کلاهبرداری جلوگیری نمایند. دولتها در سراسر جهان وظیفه ایجاد و نظارت بر چنین نهادهایی را بر عهده دارند. همانطور که هرناندو دو سوتو (Hernando de Soto) در کتاب “معمای سرمایه” به آن اشاره کردهاست، عدم قطعیت در مالکیت داراییها، مانع اصلی در مسیر تشکیل سرمایه است.
در طول تاریخ، بشر برای رفع چالش اعتماد در مبادلات، به ناچار به نهادهای مرکزی متکی بودهاست.
با وجود مزایای ذکر شده، این سیستمهای متمرکز نیز با چالشهایی همراه هستند.
تمرکززدایی از نهادهای مالی نظیر وال استریت
این نهادهای متمرکز صرفاً به دولت محدود نمیشوند. اگرچه بسیاری از آنها تحت نظارت دولتها عمل میکنند، اما بخش قابل توجهی از آنها نیز توسط نهادهای مالی قدرتمند همچون وال استریت اداره میشوند.

با وجود تمرکز قدرت در این نهادها، آنها در برابر فساد و سوءاستفاده مصون نیستند. در واقع، تمرکز قدرت اغلب زمینهساز افزایش فساد میشود. نکته قابل توجه این است که بسیاری از افراد از نحوه عملکرد دقیق این نهادهای مرکزی آگاهی ندارند.
همانطور که در پشت صحنه ساخت یک فیلم، رویدادهای پیچیدهای جریان دارد، در پس ظاهر ساده معاملات در وال استریت نیز مکانیزمهای پیچیدهای در کار است. این مکانیزمها به مراتب پیچیدهتر و متفاوتتر از آن چیزی هستند که عموم مردم تصور میکنند.
بدون آنکه بسیاری از افراد از آن آگاه باشند، در دهه 1970 نهادهای مرکزی متعددی در وال استریت ایجاد شدند تا فرآیند پیچیده تسویه حساب اوراق بهادار را تسهیل کنند. تسویه حساب به معنای انتقال مالکیت اوراق بهادار در ازای پرداخت وجه است.
ایجاد این نهادهای مرکزی به منظور جایگزینی روشهای سنتی معاملات صورت گرفت. در گذشته، کارگزاران سهام به صورت فیزیکی اوراق بهادار را جابهجا میکردند؛ اما با افزایش چشمگیر حجم معاملات در دهه 1960، این روش سنتی دیگر پاسخگوی نیازها نبود.
با وجود اینکه این نهادهای مرکزی مشکل تسویه حساب را حل کردند، اما چالشهای جدیدی را نیز ایجاد نمودهاند. یکی از این چالشها، مسئله مالکیت چندگانه اوراق بهادار است. برای مثال، ممکن است یک شرکت سرمایهگذاری به چندین مشتری اعلام کند که مالک سهام خاصی هستند، در حالیکه در واقع تعداد سهام موجود کمتر از تعداد اعلام شدهاست. این مسئله در بحران مالی سال 2008 به وضوح مشاهده شد.
در اغلب موارد، این مسئله مشکلی ایجاد نمیکند. اما در عمق این سیستم، شباهتهایی با مکانیزم خطرناک بانکداری ذخیره کسری مشاهده میشود.
در چنین شرایطی، سیستم در معرض سوءاستفاده قرار میگیرد. مشابه بانکداری ذخیره کسری، افراد فرصتطلب میتوانند از این سیستم بهرهبرداری کرده و به مدت طولانی بدون آنکه شناسایی شوند، به سرمایههای سرمایهگذاران دستاندازی کنند.
به طور کلی، این مسئله یکی از چالشهای ذاتی سیستمهای متمرکز است.
ضرورت تمرکززدایی
فناوری بلاکچین کلید حل معضلات ناشی از تمرکزگرایی در نهادهای مرکزی است. با بهرهگیری از بلاکچین، امکان ایجاد یک دفتر کل عمومی شفاف و غیرقابل دستکاری فراهم میشود که در آن ارزشها و مالکیتها به صورت شفاف و قابلراستیسنجی برای همه قابل مشاهده است. این فناوری نیاز به واسطههای مرکزی را برای انجام وظایفی مانند تسویه حساب و ثبت مالکیت از بین میبرد. در نتیجه، تصمیمگیری و دسترسی به اطلاعات به صورت گستردهتری در اختیار افراد و نهادها قرار میگیرد و مزایای تمرکززدایی از سطح شرکتها به کل جامعه تسری مییابد.
برای آشنایی مفصل با تاریخچه جامع بلاکچین و بلوکهای تاریخی تشکیل دهندهی بلاکچین میتوانید به مقالهی “بلاکچین از کجا آغاز شد و به کجا میرود؟ تاریخچه جامع بلاکچین“ مراجعه فرمایید.
میتوان گفت با ظهور فناوری بلاکچین، حامیان آزادی و لیبرالها به سلاحی قدرتمند برای مبارزه با تمرکزگرایی و اقتدارگرایی دست یافتهاند. این فناوری پتانسیل آن را دارد که ساختارهای اقتدارگرا، چه در قالب سوسیالیسم، فاشیسم یا سایر ایدئولوژیهای تمرکزگرا را به چالش بکشد.
به همین دلیل، مقالههای اخیر در نشریههای مختلف که به بررسی تأثیر بلاکچین بر ساختارهای قدرت موجود میپردازند، با واکنش گستردهای روبرو میشوند. به نظر میرسد نهادهای قدرتمندی که منافع آنها با فناوری بلاکچین در تضاد است، به شدت نگران آینده خود هستند.
واکنش جیمی دیمون (Jamie Dimon)، مدیرعامل جیپی مورگان (JPMorgan)، به فناوری بلاکچین نشاندهنده نگرانی جدی نهادهای مالی سنتی است. او در نامهای به سهامداران، به صراحت به تهدیدی که فناوریهای نوظهور برای کسبوکارهای سنتی ایجاد کردهاند، اشاره کردهاست. پس از این اظهارات، بسیاری از نهادهای مالی بزرگ نظیر UBS، Credit Suisse و Morgan Stanley نیز به اهمیت این فناوری پی برده و شروع به سرمایهگذاری و تحقیق در این حوزه کردهاند.
همانطور که هایک نیز بر آن تأکید کردهاست، اطلاعات زمانی بیشترین ارزش را دارد که به صورت گسترده و آزادانه در دسترس باشد و در اختیار یک نهاد متمرکز نباشد. سیستمهای غیرمتمرکز و مسطح به مراتب کارآمدتر از سیستمهای سلسلهمراتبی هستند. تجربههای بسیاری در طول تاریخ در سطوح مختلف نشان دادهاست که این رویکرد میتواند نتایج به مراتب بهتری را به همراه داشته باشد. اگر بتوانیم این رویکرد را در سطح جامعه گسترش دهیم، شاهد پیشرفتهای چشمگیری خواهیم بود. فناوری بلاکچین یکی از ابزارهای قدرتمندی است که میتواند این تحول را ممکن سازد.
ظهور اینترنت تحولات شگرفی را در جهان رقم زد. اما انقلاب رمزنگاری و فناوری بلاکچین از نظر اهمیت و تأثیرگذاری بر آینده بشریت، فراتر از اینترنت است.
سخن پایانی
در خاتمه، میتوان گفت تمرکززدایی نه تنها نوآوریای بدیع، بلکه ضرورتی اجتنابناپذیر برای دستیابی به آیندهای پایدارتر و شفافتر است. با پیشرفت روزافزون فناوری بلاکچین، جهان به سمت کاهش وابستگی به نهادهای متمرکز و تسهیل فرایندهای مبادلاتی و تصمیمگیری حرکت میکند. این فناوری نوظهور، ابزاری کارآمد برای رفع موانع سنتی و گشودن افقهای نوینی به سوی جهانی با آزادی عمل و کارایی بیشتر است. چنانچه خواهان درک عمیقتری از این تحول بنیادین و تأثیرات آن بر ساختارهای اقتصادی و اجتماعی هستید، مطالعه این مقاله میتواند دیدگاهی جامع و تحلیلی به شما ارائه دهد.
سوالات متداول
تمرکززدایی به توزیع قدرت و تصمیمگیری از نهادهای مرکزی به افراد و گروههای مستقل اشاره دارد. این رویکرد باعث افزایش شفافیت، کارایی و نوآوری میشود و وابستگی به ساختارهای اقتدارگرایانه را کاهش میدهد.
بلاکچین با ایجاد یک دفتر کل عمومی و غیرقابل تغییر، امکان انجام مبادلات بدون نیاز به واسطههای مرکزی را فراهم میکند. این فناوری شفافیت و امنیت بیشتری را در مبادلات و تصمیمگیریها به ارمغان میآورد.
صنایعی مانند بانکداری، مالی، زنجیره تأمین، بهداشت و درمان، و حتی دولتها میتوانند از مزایای تمرکززدایی و بلاکچین برای بهبود شفافیت، کاهش هزینهها و افزایش کارایی بهرهبرداری کنند.
خیر، تمرکززدایی به معنای حذف کامل نهادهای مرکزی نیست، بلکه به توزیع قدرت و اطلاعات بین افراد و گروههای مختلف اشاره دارد. برخی وظایف و ساختارهای مرکزی همچنان ممکن است ضروری باشند، اما در ابعاد کمتری.
بلاکچین میتواند به شکلگیری یک اقتصاد شفاف، غیرمتمرکز و امن کمک کند. این فناوری با حذف واسطهها، کاهش هزینهها و افزایش اعتماد در مبادلات، به تحولات عمیقی در ساختارهای اقتصادی منجر خواهد شد.
کسبوکارها میتوانند از بلاکچین برای مدیریت زنجیره تأمین، قراردادهای هوشمند، مدیریت دادهها و حتی تصمیمگیریهای جمعی استفاده کنند. این فناوری به بهبود کارایی و شفافیت در عملیات سازمانی کمک میکند.
اگر محتوای ما برایتان جذاب بود و چیزی از آن آموختید، لطفاً لحظهای وقت بگذارید و این چند خط را بخوانید:
ما گروهی کوچک و مستقل از دوستداران علم و فناوری هستیم که تنها با حمایتهای شما میتوانیم به راه خود ادامه دهیم. اگر محتوای ما را مفید یافتید و مایلید از ما حمایت کنید، سادهترین و مستقیمترین راه، کمک مالی از طریق لینک دونیت در پایین صفحه است.
اما اگر به هر دلیلی امکان حمایت مالی ندارید، همراهی شما به شکلهای دیگر هم برای ما ارزشمند است. با معرفی ما به دوستانتان، لایک، کامنت یا هر نوع تعامل دیگر، میتوانید در این مسیر کنار ما باشید و یاریمان کنید. ❤️