سینمای اروتیک، به عنوان زیر ژانری از سینما، آثاری را در بر میگیرد که با نمایش صریح یا ضمنی صحنههای جنسی و برانگیزاننده، به کاوش در ابعاد مختلف تمایلات جنسی انسان میپردازد. این آثار، در مقایسه با پورنوگرافی، بر جنبههای هنری و روایی تأکید دارند و اغلب با هدف بیان مضامین پیچیده و اجتماعی، به تصویرگری روابط انسانی و پیچیدگیهای عاطفی میپردازند.
ریشههای سینمای اروتیک را میتوان تا دوران فیلمهای صامت جستجو کرد. در طول تاریخ سینما، بسیاری از بازیگران با جسارت تمام، به ایفای نقشهایی پرداختهاند که در آن زمان، نمایش صریح بدن و تمایلات جنسی، امری تابوشکن محسوب میشد. این آثار جسورانه، همواره با واکنشهای متفاوتی از سوی منتقدان، عموم مردم و نهادهای مذهبی روبرو شدهاند و در برخی موارد، به دلیل محتوای آنها، ممنوعیت یا سانسور اعمال شده است.
برای علاقهمندان به ژانر سینمای اروتیک و آثاری که مرزهای نمایش را جابهجا کردهاند، پیشنهاد میشود به مقالات “فیلمهایی که نباید با خانواده ببینید” و “سریالهایی که نباید با خانواده دید” مراجعه کنند. در این مقالات، فهرستی از آثاری گردآوری شده که به دلیل محتوای صریح و جسورانه، مناسب برای تماشای خانوادگی نیستند.
فهرست مطالب
- فیلم نیمفومانیاک – Nymphomaniac: Vol. I
- فیلم او تعقیب می کند – It Follows
- فیلم دختر چاق – Fat Girl
- فیلم آبی گرم ترین رنگ است – Blue Is the Warmest Colour
- فیلم خواهرِ خواهر شما – Sister My Sister
- فیلم سه رنگ: آبی – Three Colours: Blue
- فیلم رویاپرداز – The Dreamers
- فیلم چشمان کاملا بسته – Eyes Wide Shut
- فیلم زندگی دوگانه ورونیکا – The Double Life of Veronique
- فیلم مخمل آبی – Blue Velvet
فیلم نیمفومانیاک – Nymphomaniac: Vol. I

نیمفومانیاک: کاوشی عمیق در اعماق روان انسان
فیلم سینمایی “Nymphomaniac”، یک اثر هنری دو قسمتی محصول سال 2013 است که توسط لارس فون تریر، کارگردان نامآشنای سینمای اروپا، نوشته و کارگردانی شده است. این فیلم با بازی ستارگانی چون شارلوت گینزبورگ، استلان اسکارسگارد، استیسی مارتین، شیا لبوف، کریستین اسلیتر، جیمی بل، اوما تورمن، ژان مارک بار، ویلم دافو و کانی نیلسن، به یکی از جنجالیترین و بحثبرانگیزترین آثار سینمایی دهه اخیر تبدیل شد.
داستان فیلم حول محور زندگی زنی جوان به نام جو میچرخد که خود را مبتلا به نیمفومانیا تشخیص میدهد. جو، تجربیات جنسی پیچیده و پر فراز و نشیب خود را برای سلیگمن، مردی میانسال و مجرد که او را از مرگ نجات داده است، بازگو میکند. این روایت، سیر تحول زندگی جو را از دوران نوجوانی تا بزرگسالی به تصویر میکشد و به هشت فصل تقسیم میشود که در دو جلد مجزا روایت میشوند.
فیلم او تعقیب می کند – It Follows

او تعقیب میکند: ترس از نوعی دیگر
فیلم سینمایی “او تعقیب میکند”، اثری ترسناک و روانشناختی است که در سال 2014 به کارگردانی دیوید رابرت میچل ساخته شده است. این فیلم که در ژانر اروتیک نیز جای میگیرد، داستان دختری جوان به نام جی را روایت میکند که پس از یک تجربه جنسی، توسط موجودی ماوراءالطبیعه تعقیب میشود. برای رهایی از این تعقیب و گریز هولناک، جی مجبور است تا با فرد دیگری رابطه جنسی برقرار کند.
داستان فیلم با آشنایی جی و هیو آغاز میشود. پس از یک رابطه جنسی، جی متوجه حضور یک موجود نامرئی و خطرناک میشود که او را تعقیب میکند. هیو به جی توضیح میدهد که این موجود با انتقال از طریق رابطه جنسی به او منتقل شده و برای رهایی از آن، باید این موجود را به فرد دیگری منتقل کند. از این رو، جی درگیر یک بازی خطرناک و مرگبار میشود تا بتواند از شر این موجود خلاص شود.
فیلم دختر چاق – Fat Girl

دختر چاق: کاوشی در اعماق روان و روابط خواهرانه
فیلم سینمایی “دختر چاق” اثری درام و هنری به کارگردانی کاترین بریلات است که در سال 2001 به روی پرده سینما رفت. این فیلم با بازی درخشان آنائیس ربوکس و روکسان مسکویدا، به داستانی تکاندهنده از روابط خواهرانه و پیچیدگیهای دنیای نوجوانی میپردازد. این فیلم در برخی از کشورهای انگلیسیزبان با عناوین دیگری همچون “For My Sister / برای خواهرم” و “Story of a Whale / داستان یک نهنگ” نیز شناخته میشود.
داستان فیلم بر محور زندگی دو خواهر جوان میچرخد که درگیر پیچیدگیهای روابط جنسی و اجتماعی دوران نوجوانی هستند. این فیلم با رویکردی روانشناسانه، به بررسی تمهای عمیقی همچون حسادت، رقابت، و کشمکشهای درونی میپردازد. در این میان، تضاد بین شخصیت «آنیس» چاق و «النا»ی زیبای داستان، به عنوان نمادی از تضادهای درونی و اجتماعی، به تصویر کشیده میشود. روایت این فیلم، با نگاهی موشکافانه به دنیای درونی شخصیتها، به پایان تلخ و تأملبرانگیزی میرسد.
فیلم آبی گرم ترین رنگ است – Blue Is the Warmest Colour

آبی گرمترین رنگ است: سفری عمیق در پیچیدگیهای عشق
فیلم سینمایی “آبی گرمترین رنگ است”، اثری عاشقانه و تحسینشده است که در سال 2013 به کارگردانی عبداللطیف کچیچه ساخته شد. این فیلم که با بازی درخشان لئا سدوکس و آدل اگزارچوپولوس همراه بود، در شصت و ششمین جشنواره فیلم کن موفق به کسب نخل طلای بهترین فیلم شد. این اثر هنری که با عنوان “زندگی آدل (به فرانسوی: La vie d’Adèle)” نیز شناخته میشود، به روایت داستانی عاشقانه و پیچیده بین دو زن میپردازد.
داستان فیلم حول محور زندگی آدل، دختری جوان، میچرخد که در کشاکش کشف هویت جنسی خود قرار دارد. آشنایی با اما، دختری هنرمند و آزاد، زندگی آدل را دگرگون میکند و او را به دنیای جدیدی از احساسات و عواطف وارد میکند. «آبی گرمترین رنگ است» با روایتی صریح و بیپرده، به بررسی چگونگی شکلگیری، رشد و در نهایت فروپاشی یک رابطه عاشقانه عمیق میپردازد. این فیلم با نگاهی دقیق به جزئیات روانشناسی شخصیتها، مخاطب را به سفری احساسی و تأملبرانگیز دعوت میکند.
فیلم خواهرِ خواهر شما – Sister My Sister

خواهرِ خواهر شما: روایتی تاریک از خواهرکشی
فیلم سینمایی “خواهرِ خواهر شما” محصول سال 1994، اثری درام و روانشناسانه است که به کارگردانی نانسی مکلر و با بازی ستارگانی چون جولی والترز، جولی ریچاردسون و جودی می، به روی پرده سینما رفته است. فیلمنامه این اثر بر اساس نمایشنامهای به همین نام از وندی کسلمن نوشته شده است.
داستان فیلم، بر اساس رویدادی واقعی در فرانسه در دهه 1930 شکل گرفته است؛ پروندهای هولناک که به قتل دو خواهر معروف شد. این فیلم با رویکردی روانشناسانه، به بررسی انگیزهها و دلایل این جنایت هولناک میپردازد. در این داستان، دو خواهر که به خدمتکاری مشغول هستند، دست به قتل کارفرمای خود و دخترش میزنند. این جنایت هولناک، جامعه آن زمان را شوکه کرد و گمانهزنیهای بسیاری در مورد دلایل این اقدام وحشیانه، از جمله وجود روابط پیچیده و پنهانی بین خواهران، مطرح شد.
فیلم سه رنگ: آبی – Three Colours: Blue

سه رنگ: آبی؛ سفری در ژرفای آزادی و اندوه
فیلم سینمایی “سه رنگ: آبی” (فرانسوی : Trois couleurs: Bleu ، لهستانی : Trzy kolory. Niebieski) اثر ماندگار کریستوف کیشلوفسکی، کارگردان نامدار لهستانی، در سال 1993 به روی پرده سینما رفت. این فیلم نخستین بخش از سهگانهی «سه رنگ» است که به ترتیب به مفاهیم آزادی، برابری و برادری میپردازد. کیشلوفسکی در این سهگانه، تلاش کرده تا به مفاهیم بنیادین انقلاب فرانسه بپردازد. در «سه رنگ: آبی»، تمرکز بر روی مفهوم آزادی، به ویژه آزادی عاطفی است. این فیلم پس از اکران با استقبال گسترده منتقدان روبرو شد و جوایز متعددی از جمله شیر طلایی جشنواره ونیز را از آن خود کرد.
داستان فیلم در پاریس رخ میدهد و حول محور زنی میگردد که در پی از دست دادن ناگهانی همسر و فرزندش در یک حادثه رانندگی، دنیای خود را از دست رفته میبیند. او در تلاش است تا با گسستن از تمام پیوندها و عواطف گذشته، به نوعی آزادی دست یابد. اما در این مسیر، به تدریج درمییابد که رهایی از احساسات و ارتباطات انسانی، امری محال است. فیلم «سه رنگ: آبی»، با روایتی ظریف و تأملبرانگیز، به کاوش در عمق احساسات انسانی و پیچیدگیهای آزادی میپردازد.
فیلم رویاپرداز – The Dreamers

رویاپردازان: سفری در اعماق شهوت و سیاست در پاریس 1968
فیلم سینمایی “رویاپردازان” اثر برناردو برتولوچی، کارگردان شهیر ایتالیایی، محصول سال 2003 است. این فیلم که براساس رمان “معصومان مقدس” نوشته گیلبرت ادر ساخته شده است، با روایتی جسورانه و بصری خیرهکننده، به کاوش در پیچیدگیهای روابط انسانی و تأثیر رویدادهای تاریخی بر زندگی افراد میپردازد. این اثر مشترک بینالمللی، با ترکیب عناصر درام، عاشقانه و سیاسی، به یکی از آثار شاخص سینمای معاصر تبدیل شده است.
داستان فیلم در پاریس سال 1968، در بحبوحه شورشهای دانشجویی، رخ میدهد. یک دانشجوی آمریکایی که به پاریس آمده است، با خواهر و برادری جوان و عجیب آشنا میشود. این سه نفر، در آپارتمانی در مرکز شهر، به دنیایی خصوصی و پرشور پناه میبرند. رابطه این سه نفر، به مرور زمان به یک مثلث عاشقانه پیچیده تبدیل میشود که با پسزمینه رویدادهای سیاسی آن دوران، در هم تنیده میشود. برتولوچی در این فیلم، با استفاده از نمادها و ارجاعات سینمایی فراوان، به بررسی موضوعاتی همچون هویت، آزادی، و مرزهای اخلاق میپردازد. دو نسخه از این فیلم وجود دارد: یک نسخه برش نخورده با رتبه NC-17 ، و یک نسخه با رتبه R که حدود سه دقیقه کوتاهتر است.
فیلم چشمان کاملا بسته – Eyes Wide Shut

چشمان کاملا بسته: سفری به اعماق ناخودآگاه
فیلم سینمایی “چشمان کاملا بسته یا چشمان باز بسته (به انگلیسی: Eyes Wide Shut)”، اثری روانشناختی و معمایی به کارگردانی استنلی کوبریک است که در سال 1999 اکران شد. این فیلم که بر اساس رمان “داستان رویایی” اثر آرتور شنیتزلر ساخته شده است، با روایتی پیچیده و نمادین، به کاوش در لایههای پنهان روان انسان و پیچیدگیهای روابط زناشویی میپردازد. کوبریک در این فیلم، فضای داستان را از وین قرن بیستم به نیویورک معاصر منتقل کرده و با بهرهگیری از تکنیکهای سینمایی نوآورانه، اثری تأثیرگذار خلق کرده است.
داستان فیلم با اعتراف همسر یک پزشک (نیکول کیدمن) به خیانت ذهنی آغاز میشود. این اعتراف، زندگی آرام و ظاهراً بینقص این زوج را به هم میریزد و پزشک (تام کروز) را به سفری شبانه و پرماجرا میکشاند. او در این سفر، به دنیای پنهانی و اسرارآمیزی وارد میشود که در آن، مراسمهای عجیب و غریب و روابط پیچیدهای جریان دارد. این ماجراجویی، پزشک را به اعماق ناخودآگاه خود میبرد و او را با جنبههای تاریک و پنهان شخصیت خود روبرو میکند.
فیلم زندگی دوگانه ورونیکا – The Double Life of Veronique

زندگی دوگانه ورونیکا: رقصی با سرنوشت و هویت
فیلم سینمایی “زندگی دوگانه ورونیکا (فرانسوی : La double vie de Véronique , لهستانی : Podwójne życie Weroniki)”، اثری درام و تأملبرانگیز از کریستوف کیشلوفسکی، کارگردان نامدار لهستانی، است که در سال 1991 به روی پرده سینما رفت. این فیلم که توسط کیشلوفسکی و کریستوف پیزیویچ نوشته شده، با روایتی شاعرانه و نمادین، به کاوش در مفاهیمی همچون هویت، سرنوشت و پیوندهای نامرئی میان انسانها میپردازد. داستان فیلم حول محور دو زن با ظاهری یکسان میگردد که در دو کشور مختلف زندگی میکنند و با وجود آگاهی نداشتن از وجود یکدیگر، پیوندی عمیق و مرموز آنها را به هم پیوند میدهد. این فیلم که اولین ساخته کیشلوفسکی در خارج از لهستان است، با استقبال گسترده منتقدان روبرو شد و جوایز متعددی از جمله جایزه هیئت داوران جهانی و جایزه FIPRESCI در جشنواره کن را از آن خود کرد.
داستان فیلم با معرفی ورونیکا، زنی جوان و مستعد در زمینه موسیقی، آغاز میشود که در کراکوف زندگی میکند. ورونیکا در پی بیماری، زندگی خود را از دست میدهد. همزمان، در پاریس، زنی دیگر با ظاهری کاملاً مشابه ورونیکا زندگی میکند که او نیز ورونیکا نام دارد. این زن، آرزوی تبدیل شدن به خوانندهای حرفهای را کنار گذاشته و به عنوان معلم موسیقی فعالیت میکند. با وجود فاصله مکانی و آگاهی نداشتن از وجود یکدیگر، ورونیکا و ورونیک پیوندی عمیق و مرموز را تجربه میکنند که گویی سرنوشت آنها به هم گره خورده است. این پیوند نامرئی، آنها را به سفری درونی و جستجوی معنای وجود سوق میدهد.
فیلم مخمل آبی – Blue Velvet

مخمل آبی: کابوسی در زیر لایههای جامعهی آرام
فیلم سینمایی “مخمل آبی (به انگلیسی: Blue Velvet)”، اثری مهیج و روانشناسانه در ژانر نئو نوآر است که در سال 1986 توسط دیوید لینچ، کارگردان نامآشنای سینمای مستقل، نوشته و کارگردانی شده است. این فیلم با ترکیب عناصر وحشت روانشناختی و فیلم نوآر، به یکی از آثار شاخص و تأثیرگذار سینما تبدیل شده است. بازیگران نامداری همچون کایل مکلاکلان، ایزابلا روسلینی، دنیس هاپر و لورا درن، با ارائه اجراهای درخشان، بر غنای این اثر افزودهاند.
داستان فیلم از جایی آغاز میشود که یک دانشجوی جوان، در حین بازگشت به خانهی کودکیاش، با کشف یک گوش بریده شده در مزرعهای متروک، به دنیایی تاریک و پیچیده قدم میگذارد. این کشف هولناک، او را به سمت کشف یک توطئه جنایی گسترده سوق میدهد و درگیر روابطی پیچیده و خطرناک میشود. مواجهه با تاریکترین جنبههای جامعه، رابطه عاشقانهای پر از پیچیدگی و یک جهان زیرزمینی پر از خشونت، از جمله عناصر اصلی این فیلم هستند.
(در حال به روز رسانی)
اگر محتوای ما برایتان جذاب بود و چیزی از آن آموختید، لطفاً لحظهای وقت بگذارید و این چند خط را بخوانید:
ما گروهی کوچک و مستقل از دوستداران علم و فناوری هستیم که تنها با حمایتهای شما میتوانیم به راه خود ادامه دهیم. اگر محتوای ما را مفید یافتید و مایلید از ما حمایت کنید، سادهترین و مستقیمترین راه، کمک مالی از طریق لینک دونیت در پایین صفحه است.
اما اگر به هر دلیلی امکان حمایت مالی ندارید، همراهی شما به شکلهای دیگر هم برای ما ارزشمند است. با معرفی ما به دوستانتان، لایک، کامنت یا هر نوع تعامل دیگر، میتوانید در این مسیر کنار ما باشید و یاریمان کنید. ❤️
فیلمهای سینمایی رو باید با خانواده دید اما فیلمها و الان همه بچه ها بهتر میبینن پورنو مدل هستند و ما دهه ۶۰ همه چیز ممنوع بود ولی بازم کارمونو میکردیم.
فیلم لاو و Nine Song
365 روز و مالنا مهیج و خوب بود.
فیلم لاو رو که ساخته ی کشور فرانسه هست رو حتماً ببینید
سلام
بابت سایت خوبتون ممنونم
فیلم 120 روز در سودوم هست که توی بعضی از کشور ها ممنوع شده
به رنگ ابی