کریپتوکارنسی لیبرترین و هوش مصنوعی کمونیست است!

انتصاب دیوید ساکس به عنوان “رئیس هوش مصنوعی و رمزارزهای کاخ سفید” در پنجم دسامبر 2024، فصل جدیدی را در تعامل فناوری و سیاست ایالات متحده رقم زد. این تصمیم نشان‌گر آن است که دولت ترامپ، هوش مصنوعی و رمزارزها را نه تنها به عنوان دو حوزه مجزا، بلکه به عنوان دو مؤلفه مکمل در دستور کار فناوری خود می‌بیند.

اگرچه هم‌گرایی هوش مصنوعی و رمزارزها در نگاه اول ممکن است غیرمنتظره به نظر برسد، اما دلایل محکمی برای این همراهی وجود دارد. هر دو فناوری، نوظهور بوده و توجه گسترده‌ای را در حوزه سرمایه‌گذاری و رسانه‌ها به خود جلب کرده‌اند. با این حال، اهمیت این همگرایی فراتر از شباهت‌های ظاهری است و ریشه در پتانسیل مشترک آن‌ها برای تقویت سیاست‌های تمرکززدا دارد.

ویژگی‌های ذاتی هوش مصنوعی و رمزارزها، آن‌ها را به ابزارهای قدرتمندی برای پیشبرد یک رویکرد تمرکززدا در سیاست‌گذاری فناوری تبدیل می‌کند. دولت ترامپ و کنگره می‌توانند با بهره‌گیری از این پتانسیل، رقابت‌پذیری آمریکا را در عرصه جهانی تقویت نمایند.

پیتر تیل، یکی از اندیشمندان تأثیرگذار در حوزه فناوری، بیان کرده است که رمزارزها نماد تمرکززدایی و هوش مصنوعی نماد تمرکزگرایی هستند، یا به عبارت دیگر، “رمزارزها لیبرترین هستند و هوش مصنوعی کمونیست.” این دیدگاه، اگرچه به شدت تقلیل گرایانه است، اما به خوبی تفاوت‌های بنیادین این دو فناوری را نشان می‌دهد. با این حال، تیل بر این باور است که می‌توان از هوش مصنوعی نیز برای تحقق اهداف تمرکززدا استفاده کرد، هرچند این امر چالش‌های بیشتری را به همراه خواهد داشت.

ایالات متحده، با تکیه بر آرمان‌های تمرکززدایی نهفته در رمزارزها، باید مسیر توسعه هوش مصنوعی با رویکردی لیبرترین را هموار سازد. اصل تفویض اختیار و ساختار فدرالیستی حاکم بر قانون اساسی ایالات متحده، گواهی بر اهمیت تمرکززدایی در این کشور است. به بیانی دیگر، تمرکززدایی در تضاد با ساختارهای بوروکراتیک متمرکز است و با ماهیت جمهوری خودگردان ایالات متحده همخوانی بیشتری دارد.

در حوزه مالی، تمرکززدایی به کاهش ریسک‌های ناشی از تمرکز قدرت در نهادهای مالی منجر می‌شود. فناوری‌های رمزارزی با حذف واسطه‌ها و امکان نگهداری مستقیم دارایی‌ها توسط افراد، این امکان را فراهم می‌آورند تا ریسک‌های سیستماتیک کاهش یابد. این ویژگی، رمزارزها را به جایگزینی جذاب برای سیستم مالی سنتی تبدیل کرده است، به ویژه در شرایطی که بسیاری از افراد به دلایل سیاسی از خدمات بانکی محروم هستند.

برای تحقق آینده‌ای با تمرکززدایی بیشتر در حوزه فناوری‌های مالی، نخستین گام، لغو ممنوعیت‌های اعمال شده بر رمزارزها توسط دولت بایدن است. همچنین، لازم است تا از تمرکز قدرت تصمیم‌گیری در دست نهادهای نظارتی جلوگیری شود و مسیرهای قانونی مشخصی برای فعالیت پروژه‌های رمزارزی در داخل کشور فراهم گردد.

در حوزه هوش مصنوعی نیز، تمرکززدایی به معنای جلوگیری از انحصار این فناوری توسط گروه‌های محدود و تحت کنترل نهادهای بوروکراتیک است. تمرکززدایی در هوش مصنوعی، به توزیع دانش و تخصص و افزایش خودکفایی افراد و سازمان‌ها کمک خواهد کرد.

توسعه آینده‌ای روشن در حوزه هوش مصنوعی مستلزم حفظ ماهیت منبع باز آن به عنوان یک مزیت رقابتی برای ایالات متحده است. این امر به معنای اجتناب از ایجاد مقررات پیچیده و متناقض در سطح ایالتی است که مانع نوآوری در این حوزه می‌شود. همچنین، ضرورت دارد تا چارچوب‌های مسئولیت‌پذیری مشخص و مبتنی بر اصول حقوقی موجود تدوین شود تا هم از توسعه‌دهندگان در برابر مسئولیت‌های بی‌جا محافظت شود و هم به مصرف‌کنندگان امکان دسترسی آسان و ایمن به محصولات هوش مصنوعی را بدهد.

ترکیب هوش مصنوعی و رمزارزها، رویکردی آینده‌نگرانه و مکمل برای توسعه فناوری است. هوش مصنوعی با تولید حجم عظیمی از داده‌ها و محتوا، و رمزارزها با تأیید اصالت و تسهیل انتقال ارزش، می‌توانند به صورت هم‌افزایی عمل کنند. در آینده‌ای نه چندان دور، می‌توان تصور کرد که عامل‌های هوش مصنوعی به عنوان کاربرانی مستقل در شبکه‌های رمزارزی فعالیت کنند و با استفاده از کیف پول‌های دیجیتال، به تعاملات اقتصادی بپردازند. این امر نه تنها به افزایش کارایی و بهره‌وری سیستم‌ها منجر می‌شود، بلکه می‌تواند به ایجاد انگیزه‌های اقتصادی برای رفتارهای مثبت در عامل‌های هوش مصنوعی نیز کمک کند.

ادغام هوش مصنوعی و رمزارزها فرصتی استثنایی برای ترویج تمرکززدایی در حوزه فناوری. با انتقال ویژگی‌های تمرکززدایی رمزارزها به حوزه هوش مصنوعی، می‌توان به سوی آینده‌ای با فناوری‌های غیرمتمرکز و مبتنی بر مشارکت همگانی حرکت کرد. درک صحیح و بهره‌برداری از این فرصت، نقش مهمی در حفظ آزادی و پیشرفت ایالات متحده ایفا خواهد کرد.