فردریک بکمن نویسنده، وبلاگ نویس و مقاله نویس سوئدی است که در دوم ژانویه 1981 در استکهلم به دنیا آمده است. او کتاب مردی به نام اوه (2012)، چیزهایی که پسرم باید درباره جهان بداند (2012)، مادر بزرگم سلام رساند و می گوید متأسف است (2013)، بریت ماری اینجا بود (2014)، Beartow را در (2016) نوشت. ما علیه شما (2018) و مردم مشوش (2020). این کتاب ها پرفروش ترین کتاب ها در کشور زادگاهش سوئد بودند. کتاب های بکمن به بیش از بیست و پنج زبان ترجمه شده است.
بیوگرافی
بکمن در هلسینبورگ، سوئد بزرگ شد. او برای روزنامه سوئدی هلسینبورگ داگبلاد و برای مجله مردان سوئدی و مجله مور نوشته است. بکمن در سال 2012 با فیلم مردی به نام اوه به عنوان یک رمان نویس شروع به کار کرد. این رمان در 25 دسامبر 2015 به عنوان یک فیلم اقتباس شد. تعداد زیادی از کتاب های فریدریک به انگلیسی ترجمه شده است. پس از اولین رمان او، مردی به نام اوه، به انگلیسی ترجمه شد و به مدت 42 هفته در لیست پرفروش ترین ها باقی ماند.
زندگی شخصی
فردریک بکمن در سال 2009 با ندا شفتی بکمن ازدواج کرد. آنها دو فرزند دارند. کتاب دوم او، چیزهایی که پسرم باید در مورد جهان بداند (2012)، بر اساس تجربیات خودش در زمینه فرزند پروری بود. او آن را «راهنمای فرزندپروری ناکارآمد» نامید.
کتابشناسی
- مردی به نام اوه (2012)
- تمام آنچه پسر کوچولویم باید دربارهٔ دنیا بداند (2012 )
- مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است (2013)
- بریت ماری اینجا بود (2014)
- شهر خرس
- و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر میشود (نوامبر 2016)
- ما در برابر شما (2017)
- و من دوستت دارم
- سباستین و ترول
- مردم مشوش (2020)
- Beartown
- معامله یک زندگی
کتاب “و من دوستت دارم”
داستانی پر از تصویر پردازی های بی نظیر درباره یافتن آنچه واقعا در زندگی مهم است.
و من دوستت دارم، روایتی از زبان پدری به پسرش در شب کریسمس است. این روایت به واسطه یک نامه صورت می گیرد. پدری که شخصیتی سرشناس است و در طول عمر خود به فردی خود محور و بی ملاحظه تبدیل شده است و به دیگران که دوستش دارند اهمیتی نمی دهد.
اما نگاه این مرد به زندگی و دیگران در مواجهه با دختری که در آستانه مرگ است تغییر می کند و سعی می کند زندگی خود را در مسیری متفاوت نسبت به قبل و نو بیاندازد.
فردریک بکمن در این کتاب داستان پدر و پسری را روایت می کند که پس از سال ها همدیگر را می بینند. پدر می خواهد تا دیر نشده داستانی را تعریف کند. او به پسرش درباره ی دخترکی شجاع، که چند مایل آن طرف تر روی تخت بیمارستان خوابیده، می گوید. دخترک، کودکی باهوش است، آن قدر باهوش که می داند نقاشی کردن های هر روزه اش با مداد شمعی، سرطانش را از بین نخواهد برد. اما چون به نظر می آید بزرگ ترها با دیدن نقاشی هایش خوشحال می شوند، به این کار ادامه می دهد. پدر همچنان که درباره ی این دختر پردل و جرأت می گوید، حقایقی را نیز درباره ی خود فاش می کند.
کتاب “مردی به نام اوه”
اوه پیر مرد بد اخلاق و سختگیر و در عین حال انسان صادق و خوبی است که در محله ای ساکت و خانه ای مرتب و تمیز تنها زندگی می کند. اوه در راه آهن سوئد مشغول به کار بود. او هر روز صبح زود بیدار می شد در محله دوری میزد و بعد به قبرستان پیش همسرش ( که یک سال پیش از دنیا رفته بود) می رود و با همسرش درد و دل می کند. اوه بعد از صحبت کردن با همسرش به سر کار می رود.
اوه بخاطر رکود اقتصادی شرکت از کار تعدیل می شود و بدون هیچ اعتراضی قبول می کند. اوه دوباره سر قبر همسرش می رود و به او می گوید که به زودی پیش او می رود.
اوه به خانه می رود و لباس رسمی می پوشد بالای چهارپایه می رود و طنابی که به سقف بسته را دور گردن خود می اندازد. وقتی که اوه می خواهد چهارپایه را از زیر پاهایش کنار بزند صدایی از کوچه شنیده میشود. سریع از چهارپایه پایین می آید و به سمت کوچه می رود ماشینی میبیند که غریبه است و می خواهد در کوچه پارک کند و زنی حامله به اسم پروانه ( که ایرانی است) به راننده این ماشین که همسرش (پاتریک) است فرمان میدهد. اوه با دیدن این شرایط عصبانی می شود و فریاد می زند.
آمدن همسایه های جدید و شروع رابطه نه چندان خوشایند اوه با این همسایگان جدید و اتفاقاتی که در این بین افتاد، اوه فهمید باید اصول و نحوه زندگی سونیا( همسرش) که بعد از تصادف قطع نخاع شده بود اما هیچوقت تسلیم نشد و با تلاش هایش توانست معلم شود، را باید داشته باشد تا بتواند جای خالی او را پر کند.
کتاب ” تمام آنچه پسر کوچولویم باید دربارهٔ دنیا بداند”
این کتاب با نوشته های بسیار لطیف و عاشقانه فریدریک برای پسر کوچولیش است.
کتاب ” تمام آنچه پسر کوچولویم باید دربارهٔ دنیا بداند” پیام های شخصی از اولین و ترسناک ترین تجربیاتی را که هر مردی می تواند تجربه کند جمع آوری می کند، یعنی “پدر شدن”.
فردریک بکمن در حالی که ترس عمیق خود را از اولین تجربه که او را پر از شگفتی کرده و کاملاً ناآماده است، منتقل میکند. از افشای گام های نادرست و عیبهای پدرانه اش ابایی ندارد و به مسائل بزرگ و کوچک و مردانگی رسیدگی میکند.
بکمن در این کتاب در میان بیخوابی های شبانه و حس های شگفت انگیز به خاطر پدر شدنش، یک قدم به عقب بر می دارد تا داستان واقعی عاشق شدن با زنی را که کاملاً متفاوت از اوست، به اشتراک بگذارد و یاد بگیرد که زندگی ای داشته باشد که افراد برایش بدون قید و شرط مهم باشد. بکمن بین یادداشتهای طنز جانبی و مقالات طولانی، پسرش که بزرگ می شود را نصیحت میکند.
قسمت های زیبایی از کتاب
امیدواریم مبارزه برای تساوی حقوق، هرگز به جنگ بین جنسیتها تبدیل نشود. هرگز باور نکن که حقوق و اختیارات و آزادیهای یک زن کمتر از توست و برای کار مشابهی که انجام میدهد، نباید به اندازه تو دستمزد بگیرد، به ذهنت خطور نکند که میتوانی به این نتیجه برسی که در آینده دیگر لازم نیست در را برای خانمها باز نگه داری و این که یک مرد نمیتواند هم زمان جنتلمن باشد و از حقوق مساوی هم برخوردار باشد.
کتاب ” مادر بزرگم سلام رساند و گفت متاسف است “
مانند همه کتاب های بکمن، این کتاب نیز به موضوعات پیچیده غم و اندوه و بخشش می پردازد. داستان این کتاب درباره دختری 7 ساله به اسم السا و مادربزرگش است که مادربزرگش را ابر قهرمان و بهترین دوست می بیند. السا دختری باهوش و متفاوت نسبت به همکلاسی هایش است. شبها، السا به داستانهای مادربزرگش پناه میبرد، در سرزمین تقریباً بیدار و پادشاهی میاماس، جایی که همه متفاوت هستند و هیچکس نیازی به عادی بودن ندارد.
وقتی مادربزرگ السا می میرد، السا تنها می ماند. اما السا مجموعه ای از نامه های مادربزرگش را پیدا می کند که او را به سفر می برد و قصه های پرفراز و نشیبی را برای او رقم میزند.
همانطور که او وارد ماجراجویی می شود، دیدگاه جدیدی در مورد مادربزرگ و زندگی خود پیدا می کند که به رشد و بهبودی او و خانواده اش کمک می کند. این کتاب در عین غم انگیز بودن، زیبا و دلنشین نوشته شده است.
کتاب ” و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود”
فردریک بکمن با همان جذابیت رمان های پرفروش اش، بار دیگر درک بینظیر خود از ماهیت انسان و شفقت عمیق خود را برای مردم در شرایط سخت نشان میدهد. این کتاب یک جواهر کوچک با پیامی است که برای یک عمر ارزشمند خواهد بود.
” و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود” کتابی کوچک با پیامی بزرگ در مورد زندگی، عشق و یادگیری خداحافظی است. یک داستان کوتاه برای طرفداران دیگر کتاب های بکمن است که به بررسی مسائل مرگ و میر می پردازد. این کتاب بیانگر رابطه لطیف و صمیمی بین پدربزرگ و نوهاش و همچنین پدر و پسر است. همگی می دانند این رابطه با روند پیری، ناتوانیهای ذهنی ( آلزایمر) و مرگ قریب الوقوع مرد مسن تمام می شود.
پدربزرگ و نوح روی نیمکتی در میدانی نشسته اند که هر روز کوچکتر می شود. عجیب است اما در عین حال آشنا، پر از چیزهایی که زندگی آنها را ساخته است: میز کار پدربزرگ، اژدهای پارچه ای که زمانی به نوح داده بود، سنبل های خوشبویی که همسرش زمانی دوست داشت رشد کند.
در حالی که با هم روی نیمکت منتظر می مانند، این دو بر سر شوخی های قدیمی و عشق مشترکشان به ریاضیات به هم نزدیک می شوند. پدربزرگ به یاد می آورد چطور عاشق همسرش شده بود. او اکنون همسرش را مثل روز اولی که او را دیده به یاد می اورد، اما از روزی که او را به یاد نیاورد می ترسد. گاهی اوقات پدربزرگ روی نیمکت کنار تد، پدر نوح می نشیند. تد که هرگز ریاضی را دوست نداشت و تمام عمرش منتظر بوده تا پدرش او را بپذیرد. آنها در عشق خود به نوح، نقطه ارتباطی یافته اند.
باهاش آشنام و یکی از کتاباشو خوندم.
عالی
من کتاب مردی به نام اوه روخوندم واقعا شاهکاره.سعی میکنم بقیه کتابهایی که شما معرفی کردید رو هم بخونم.ممنون
بکمن یکی از بهتریناس خیلی خوب تصویر سازی میکنه
فردریک تو تصویر سازی و انتقال حس خیلی قویه وختی کتابشو میخونی مثل اینه که داری فیلم میبینی اونقد با جزییات نوشته . در کل عااالیه این پسر
فردریک بکمن بخاطر قدرت تصویر سازی و انتقال حس در کتاب هایش از نویسندگان جوان و خوش اقبال سالهای اخیر است.
فردریک تو تصویر سازی و انتقال حس خیلی قویه وختی کتابشو میخونی مثل اینه که داری فیلم میبینی اونقد با جزییات نوشته . در کل عااالیه این پسر
مردی شدیدا جدی ولی احساسی ..خیلی کتاب خوبیه
یکی از دلایل موفقیت فردریک بکمن این بوده که از کودکی کتاب میخواند و سعی میکرد درباره وقایعی که در روز برایش اتفاق میافتد بنویسد.
چه جالب همسرشون ایرانی هست و در کتاب مردی به نام اوه خانم تاثیر گذار روی اوه هم ایرانی بود.
نویسنده خوبیه.
بله همسر ایشون ندا شفتی ایرانی است که در چند اثر، فردریک بکمن از همسرشون برای شخصیت های داستانیشون الهام گرفته اند.
کتاب مردی به نام اوه و هرروز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود رو خوندم، کتاب های واقعا خوبی هستن. کتاب های فریدریک بکمن ارزش خوندن دارن.
بکمن در داستانهای خود حتی از مسائل اجتماعی فراگیر و ناراحتکنندهای مثل خیانت یا خودکشی استفاده میکند و آن را با نگاه طنز به تصویر میکشد و این موضوع کتاب های او را جذاب می کند.