فلسفه تکنولوژیهوش مصنوعی

انقلاب هوش مصنوعی | اقتصاد ورژن 2.0

در مقاله‌ی پیشین (درک انقلاب هوش مصنوعی | واقعیت یا توهم؟)، به طور خلاصه به مفهوم انقلابی هوش مصنوعی (AI) پرداختیم. در حالی که این فناوری‌ها یقیناً چشمگیر هستند و حتی ممکن است از آزمون تورینگ عبور کنند، اما موجود زنده نیستند و فاقد شعور هستند. بنابراین، اکنون زمان یا مکان مناسبی برای پرداختن به مسائل فلسفی در مورد تعریف یک هوش مصنوعی کامل یا عمومی (Artificial General Intelligence) و اینکه آیا باید نرم‌افزار هوش مصنوعی را به لحاظ قانونی به عنوان یک شخص به رسمیت بشناسیم (درست همانند شرکت‌ها) نیست.

تاریخچه و سیر تکاملی هوش مصنوعی

هوش مصنوعی در اقتصاد

از لحاظ اقتصادی، هوش مصنوعی به عنوان یک فناوری، چه برای سرگرمی و چه در خلق ارزش، کالایی مفید محسوب می‌شود. همانطور که کارل منگر (Carl Menger) بیان کرد:

“چیزی که یک کالا را مفید می‌سازد، توانایی آن در برآوردن نیازهای انسان است”.

Carl Menger

این نیاز باید توسط فرد شناخته شود و آن فرد (مصرف‌کننده) باید بتواند برای رفع نیازهای واقعی خود بر آن تسلط یابد یا امکان دستیابی به آن را داشته باشد. به عبارت دیگر، این کالا باید کمیاب باشد (مقدار آن کمتر از نیاز ما برای برآوردن خواسته‌ها باشد) و ارزشمند تلقی شود (زیرا ما معتقدیم می‌تواند خواسته‌هایمان را برآورده کند). هوش مصنوعی قطعاً این معیارها را داراست.

تاثیرات هوش مصنوعی در اقتصاد

هوش مصنوعی به مثابه کالای مصرفی

زمانی که مردم با هوش مصنوعی (برای مثال، با دستیار نوشتن ویندوز کوپایلت) به گفتگو می‌پردازند و خود را سرگرم می‌کنند، یا با استفاده از ابزار DALL-E متعلق به شرکت OpenAI به تولید تصاویر عجیب و غریب مشغول می‌شوند، در واقع با پایین‌ترین سطح یک کالا، یعنی کالای مصرفی، سروکار دارند. پیامدهای اقتصادی چنین رویکردی محدود به تأثیری است که بر رفتار مصرف‌کننده می‌گذارد. با این حال، این امر می‌تواند به نوبه خود تأثیر قابل توجهی بر تولید نیز داشته باشد.

معرفی ChatGPT | انقلابی بزرگ در هوش مصنوعی

برخی از کالاهای مصرفی، انقلابی در اقتصاد و جامعه ایجاد می‌کنند. نمونه‌های بارز این کالاها، اتومبیل (از زمان معرفی مدل T فورد) و تلفن‌های هوشمند (با شروع آیفون شرکت اپل) هستند. اتومبیل، صنعت حمل و نقل و زیرساخت‌ها را دگرگون کرد و زمینه‌ساز تولید به موقع و گسترش شهرها شد، که این‌ها تنها چند مورد از تأثیرات آن است. تلفن هوشمند نیز تقریباً همه چیز (از شیوه بانکداری گرفته تا نحوه‌ی سفر ما) را متحول ساخت.

اثر دومینوی مصرف: از نقشه کاغذی تا لجستیک هوشمند

نکته‌ی قابل توجه این است که ساختار تولید همواره در پیِ تغییرات رفتار مصرف‌کنندگان، خود را تغییر داده و با آن وفق می‌دهد. برای نمونه، با فراگیر شدن تلفن‌های هوشمند، تولید نقشه‌های کاغذی تقریباً به طور کامل متوقف شده‌است؛ در حالی که خدمات موقعیت‌یاب دیجیتال و لجستیک هوشمند، شاهد رشد و توسعه‌ی چشمگیری بوده‌اند. این تغییرات، به دلیل ماهیت انباشته‌ی آن، زنجیره‌ای از تحولات را به دنبال دارند؛ چرا که کارآفرینان بر اساسِ اکتشافات جدید، آن‌ها را بنا نهاده، گسترش داده و به چالش می‌کشند.

“کارگردان” ورژن 2.0

هوش مصنوعی توانایی دگرگون کردن رفتار مصرف کننده، فراتر از کارکردهای طراحی شده برای آن را دارد. ماهیت و چگونگی این تغییر هنوز کاملاً مشخص نیست، اما مسلم است که این پتانسیل وجود دارد (با این حال، بسیاری از کالاها در گذشته این پتانسیل را برای ایجاد تحول داشته‌اند اما تأثیر ماندگاری بر جای نگذاشته‌اند.) به عنوان مثال، ممکن است ما شاهد پدیده‌ی تولید محتوا توسط خود مصرف‌کنندگان، اعم از داستان، موسیقی، تصویر و حتی فیلم باشیم. بنابراین، به جای وابستگی به تلویزیون، نتفلیکس و یا تهیه‌کنندگان هالیوود، شاید شب‌های اختصاص داده شده برای تماشای فیلم، بدل به “شب‌های ساخت فیلم” شوند، جایی که محتوای تولید شده توسط خودمان را تماشا می‌کنیم؛ محتوایی که کاملاً با سلیقه‌ی ما همخوانی دارد.

هوش مصنوعی مولد (Generative AI) چیست؟ تمام آنچه را که نیاز است تا بدانید!

هوش مصنوعی به مثابه کالای مرتبه بالاتر (Higher-Order Good)

هوش مصنوعی (AI) به عنوان ابزاری کارآمد و در نتیجه کالای مرتبه بالاتر، هم اکنون تأثیرات متعددی بر کسب و کارهای مختلف داشته و نویدبخش دگرگونی‌هایی عمیق است. با توجه به توانایی بسیار مؤثر هوش مصنوعی در تولید و ارائه محتوا، از جمله ترجمه و ویرایش متون، مشاغل مرتبط با محتوا با تهدیدی جدی از جانب این فناوری نوین روبرو هستند. این تهدید شامل حال روزنامه‌نگاران و ویراستاران نیز می‌شود؛ زیرا برنامه‌های هوش مصنوعی قادرند به مراتب سریع‌تر از انسان، متون را نگارش و ویرایش نمایند. در واقع، بکارگیری هوش مصنوعی برای تولید یا ویرایش متون برای هر کسی امکان‌پذیر است. هم اکنون دانشجویان نیز از هوش مصنوعی برای جذاب‌سازی یا بهبود مقالات خود استفاده می‌کنند و برخی حتی اجازه می‌دهند هوش مصنوعی، کل مقاله را از ابتدا برایشان بنویسد.

پرامپت نویسی : چگونه هوش مصنوعی را به برده‌ی خود تبدیل کنیم!

“گرافیست” ورژن 2.0

ربات هوشمند نقاش

هوش مصنوعی به طور مشابه بر عکاسان و تصویرگران (گرافیست‌ها) نیز تأثیر می‌گذارد. با هوش مصنوعی، خلق و ویرایش تصاویر در چشم به هم زدنی انجام می‌شود! فقط کافیست یک دقیقه صبر کنید تا DALL-E تصویری کاملاً مطابق با دستورات شما ایجاد کند، یا از یک الگوریتم هوش مصنوعی برای حذف یا اضافه کردن عناصر در عکس‌هایتان استفاده کنید. در حالی که خلق یک اثر هنری توسط یک تصویرگر به زمان و هزینه‌ی بسیار بیشتری نیاز دارد.

“برنامه‌نویس” ورژن 2.0

برنامه‌نویسان و توسعه‌دهندگان سیستم نیز تحت تأثیر هوش مصنوعی قرار گرفته‌اند؛ هوش مصنوعی در تولید کد جدید (بدون هیچ اشکالی!) یا بررسی کدهای از پیش نوشته شده مشکلی ندارد. با کمک هوش مصنوعی، می‌توان کدهای نرم‌افزارهای قدیمی که با زبان‌های برنامه‌نویسیِ منسوخ و ناکارآمد نوشته شده‌اند را بهینه‌سازی کرد و به زبان‌های مدرن تبدیل نمود.

“دانشگاه” ورژن 2.0

هوش مصنوعی (AI) تأثیر عمیقی بر دنیای آموزش عالی نیز گذاشته است. چرا یک استاد باید موضوعی را به دانشجویان تدریس کند، در حالی که هوش مصنوعی قادر به انجام این کار است؟ هوش مصنوعی به راحتی می‌تواند هر محتوایی را به شیوه‌ای که دانشجو ترجیح می‌دهد ارائه کند. برای مثال، می‌تواند با ساخت فیلم‌هایی به شیوه‌ای سرگرم‌کننده، مفاهیم زیست‌شناسی یا شیمی را توضیح دهد. همچنین، هوش مصنوعی می‌تواند بدون خستگی یا عصبانیت به انواع سؤالات پاسخ دهد که وظیفه و کارکرد هوش مصنوعی نیز در واقع همین است. در حوزه‌ی پژوهش، هوش مصنوعی می‌تواند داده‌ها را بسیار مؤثرتر تجزیه و تحلیل کند و هزاران رگرسیون مختلف را روی داده‌ها اجرا نماید تا به نتایج قابل توجهی دست یابد (روشی که با عنوان HARKing شناخته می‌شود و یک شیوه‌ی ناپسند پژوهشی به شمار می‌رود؛ اما چه کسی متوجه خواهد شد؟) هوش مصنوعی قادر است مقالات پژوهشی را نیز تنها در چند ثانیه، همراه با فهرست منابع و همه‌ی ملزومات دیگر، بنویسد.

یادگیری تحت‌ نظارت (Supervised Learning) چیست؟

هوش مصنوعی به عنوان سرمایه تولید

این امر نشان می‌دهد که هوش مصنوعی می‌تواند (و توانسته است) در فرآیند تولید، بکار گرفته شود؛ در واقع، هم‌اکنون نیز در حال وقوع است و ما فقط در ابتدای مشاهده‌ی اثرات آن هستیم.

رشد اقتصاد به واسطه هوش مصنوعی

بهتر است هوش مصنوعی را در دسته‌بندی “سرمایه” قرار دهیم. سرمایه یا کالای سرمایه‌ای، ابزاری است که به واسطه‌ی تسهیل ساختارهای تولیدی پیچیده‌ اما مؤثرتر، موجب افزایش بهره‌وری نیروی کار می‌گردد (خروجی با ارزش‌تر در مقابل هر ساعت کارکرد). کالاهای سرمایه‌ای عموما یکی (یا هر دو) از دو کارکرد را دارند: اول، آن‌ها با ارتقاء بهره‌وری، فرایندهای تولید موجود را مؤثرتر می‌سازند؛ دوم، امکان تولیداتی را فراهم می‌آورند که پیش‌تر دستیابی به آن‌ها ممکن نبوده‌است. هوش مصنوعی هر دویِ این کارکردها را داراست.

بهره‌وری هوشمند: کار بیشتر با نیروی کمتر

همانطور که شاهد بودیم، هوش مصنوعی به سادگی می‌تواند بهره‌وریِ افرادِ مشغول در برخی مشاغلِ مبتنی بر تولید محتوا را افزایش دهد یا آن‌ها را کاملاً جایگزین کند. همچنین، هوش مصنوعی قادر به انجام کارهایی است که انسان‌ها تا کنون از عهده‌ی آن‌ها برنیامده‌اند یا حتی به فکر انجامشان نیفتاده‌اند. بدیهی است که این امر می‌تواند منجر به پدیده‌ای به نام “بیکاریِ ناشی از فناوری” شود، چرا که افراد به دلیل توانایی هوش مصنوعی در انجام بهتر و ارزان‌ترِ کارها، شغل خود را از دست می‌دهند. اما این توصیفی بدبینانه از پدیده‌ای کاملاً عادی و حتی بسیار مفید است: رهاییِ انسان با تمامی نبوغش از کارهای نسبتاً ساده، برای اینکه بتواند ارزش بسیار بیشتری در جایی دیگر خلق کند.

آیا هوش مصنوعی واقعاً شغل ما را خواهد دزدید؟

تخریب خلاق: از اصطبل تا خبرگزاری

قطعا از دست دادن منبع درآمد برای هر فردی مشکل‌ساز است، اما از سوی دیگر، “نابودی خلاقانه‌ی” این مشاغل و سایر مشاغل مشابه برای مصرف کنندگان و در نتیجه، کل جامعه بسیار سودمند است. هدف نهایی اشتغال در اقتصاد ، تامین درآمد برای پرداخت مالیات افراد نیست (هرچند سیاستمداران ظاهراً چنین می‌پندارند)، بلکه تولید کالاهایی است که بتواند نیازهای مصرف کنندگان را برآورده سازد و زندگی ما را بهتر کند. همانطور که پس از انقلاب اتومبیل، تعداد بسیار کمی درشکه‌چی و تولیدکننده تازیانه‌ی درشکه وجود دارند، در آینده نیز شاهد کاهش تعداد افرادی خواهیم بود که به گزارشگری خبری، ویرایش ادبی و یا کدنویسی مشغول هستند.

این تحول انقلابی، آنقدر‌ها هم که به نظر می‌رسد، ناگهانی و ویرانگر نیست. برای مثال، رسانه‌های خبری سال‌هاست که تعداد خبرنگاران خود را کاهش داده‌اند (در حال حاضر، اکثر رسانه‌ها صرفاً مقالات استاندارد دو یا چند خبرگزاری معتبر را بازنشر می‌کنند). دنیای برنامه‌نویسی هم از این قافله عقب نمانده! محیط‌های توسعه‌، روز به روز کارآمدتر می‌شوند و با تصحیح و پیش‌بینی دستورات، امکان توسعه بصری (WYSIWYG)1 و کشیدن و رها کردن، اشکال‌زدایی کد و پیشنهاد راه‌حل برای رفع ایرادات، یار و غمخوار برنامه‌نویسان شده‌اند.

هشدار اغراق‌آمیز: درک واقع‌بینانه تأثیر هوش مصنوعی

هوش مصنوعی تنها گامی دیگر در این فرایند است. اما در نمایش تهدیدآمیز بودن آن به شدت اغراق شده‌است. ما تمایل داریم تأثیر فناوری را در کوتاه‌مدت، بیش از حد تخمین بزنیم، اما آن را در بلندمدت دست‌کم می‌گیریم.

محدودیت‌هایی که باید بر آن‌ها غلبه کرد

با این حال، مشکلی وجود دارد که به نحوه عملکرد مدل‌های زبانی بزرگ و پاسخ‌هایی که تولید می‌کنند، مربوط می‌شود. هوش مصنوعی، زمانی که در محیطی با قوانین کاملاً مشخص، مانند برنامه‌نویسی کامپیوتر، بکار گرفته شود، می‌تواند “درک” کد را به طور قابل توجهی بهبود بخشد و باعث افزایش بهره‌وری برنامه‌نویسان یا حتی جایگزینی آن‌ها شود. هوش مصنوعی تا زمانی که مشخصات پروژه ناقص یا متناقض نباشد، در نرم‌افزار اعلام وجود باگ نخواهد کرد و خطایی نمایش نخواهد داد.

تهدید واقعی هوش مصنوعی چیست؟

حقیقت در برابر احتمال: چالش بزرگ هوش مصنوعی

در مورد تولید متن توسط هوش مصنوعی نیز همین موضوع صادق است: هوش مصنوعی از حجم انبوهی از داده‌های متنی تغذیه می‌کند و “درک” خوبی از نحوه‌ی استفاده انسان از زبان دارد، اما هیچ روش قاعده‌مندی برای تمایز قائل شدن میان واقعیت و داستان ندارد. در عوض، هوش مصنوعی بر اساس آنچه از نظر آماری به احتمال زیاد پاسخی شبیه به انسان است، محتوا تولید می‌کند. به همین دلیل، هوش مصنوعی محتوایی تولید می‌کند که ممکن است کاملاً نادرست باشد.

برای نمونه، از هوش مصنوعی خواسته شد تا محتوای یک کتاب را خلاصه کند. از آنجایی که هوش مصنوعی به متن کتاب دسترسی داشت، خلاصه‌ای نسبتاً دقیق از محتوای کتاب ارائه داد. اما همچنین به مباحثی که معمولاً در کتاب‌های مشابه مطرح می‌شود اما در کتاب مدنظر وجود ندارد نیز اشاره کرد. هوش مصنوعی درست می‌گوید که کتاب‌های مشابه به طور معمول چنین مباحثی را بررسی می‌کنند، بنابراین از لحاظ آماری احتمالاً کتاب مورد نظر نیز همین کار را انجام می‌دهد؛ اما در واقع اینطور نیست.

آینده نامشخص: هوش مصنوعی و جامعه انسانی

میان احتمال آماری و حقیقت، تمایزی ظریف وجود دارد. در مقاله‌ی آتی (تهدید واقعی هوش مصنوعی) به این موضوع و همچنین تهدیدات بالقوه‌ی دیگری که هوش مصنوعی در آینده برای جامعه بشری به ارمغان خواهد آورد، خواهیم پرداخت.

  1. what you see is what you get ↩︎
امتیاز دهید!
0 / 0

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا