در دنیای امروز، هوش مصنوعی به یکی از محوریترین موضوعات بحث و بررسی در زمینهی فناوری و همچنین فلسفه تبدیل شدهاست. در مقالههای قبلی به نکاتی در این باب اشاره شدهاست که هوش مصنوعی پتانسیلهای عظیمی برای تحول در جوامع انسانی دارد. همچنین در مورد نگرانیهای غیر منطقی و چالشهای متعدد اخلاقی و اقتصادی حاصل از ظهور و پیشرفت روزافزون هوش مصنوعی نیز پیش از این سخن به میان آمدهاست. از جمله مهمترین چالشهای دیگر پیش روی انسان که مرتبط با هوش مصنوعی است، میتوان به مسئلهی تأثیرات هوش مصنوعی بر آزادی فردی و نحوهی بکارگیری آن در جهت منافع انسان اشاره کرد. مقالهی حاضر به بررسی این موضوع خواهد پرداخت و تلاش میکند تا با تحلیل دقیق و موشکافانه، به این سوال پاسخ دهد که آیا هوش مصنوعی حقیقی میتواند به عنوان یک نیروی مثبت در جامعه عمل کند یا خیر. با تمرکز بر مفاهیم اساسی مانند آزادی، همکاری اجتماعی و نقش دولت، این مقاله در نظر دارد چشماندازی از آیندهی هوش مصنوعی ارائه کند.
آیا هوش مصنوعی واقعاً شغل ما را خواهد دزدید؟
نقطهی آغاز بحث | سوگیری ChatGPT
مشترکین چتجیپیتی پلاس با پرداخت ماهانه ۲۰ دلار، از دسترسی دستاول برای طرح پرسش و دریافت پاسخهایی فاقد جهتگیری آشکار، همراه با نمونههای تبیینی و لینکهای پشتیبان بهرهمند خواهند شد.
سوال: آیا حکومت محدود خوب است؟
پاسخ ChatGPT:
حکومت محدود مفهومی محوری در ایدئولوژی محافظهکاران آمریکایی و لیبرالیسم کلاسیک است. بر اساس این باور، دخالت دولت در زندگی شهروندان باید به حداقل برسد و افراد بایستی حداکثر آزادی را برای اتخاذ تصمیمات خود داشته باشند. برخی بر این عقیدهاند که حکومت محدود موجب ارتقای آزادی فردی، رشد اقتصادی و نوآوری میشود، در حالی که عدهای دیگر معتقدند این امر میتواند به فقدان حمایت از گروههای آسیبپذیر و عدم تأمین کافی کالاها و خدمات عمومی منجر شود.
شایان ذکر است که میزان دخالت دولت که ایدهآل تلقی میشود، بسته به بستر و شرایط خاص میتواند متفاوت باشد. در برخی موارد، رویکرد محدود کردن دولت ممکن است مفید باشد، در حالی که در موارد دیگر نقش فعالتر دولت ضروری به نظر میرسد. به طور کلی، این امر به فلسفه سیاسی و ارزشهای فرد بستگی دارد.
چت جیپیتی (Chat GPT)
ادعای بیطرفی و تعصب واقعی هوش مصنوعی پیشرو، نمیتواند بیش از آسیبی که از جانب انسانهای “ترقیخواه؟” با تظاهر به بیطرفی و تعصب درونیشان وارد میشود، زیان به بار آورد.
بدترین آسیب زمانی رخ میدهد که چنین حواسپرتیهای بیهوده، نگرانی کافی در افراد خیرخواه ایجاد کند و آنها را به مقابله با هوش مصنوعی از طریق مراجع نظارتی سوق دهد. این دفاتر در نهایت تحت کنترل نیروهای ترقیخواه مخالف با آزادی در خواهند آمد؛ کسانی که مانع تکثیر “حقیقت ناب آزادی” با استفاده از هوش مصنوعی اصیل و حقیقی خواهند شد.
تاثیر منفی قوانین اتحادیه اروپا بر فضای مجازی و آزادی اینترنت
هوش حقیقی همواره بهبود مییابد.
هوش طبیعی، پیشبینی میکند که اَعمال چگونه کار خواهند کرد، اقداماتی را انجام میدهد و با یادگیری از بازخوردها، بهویژه بازخوردهای برجسته و ارزشمندی که از طریق پیامدهای طبیعی ارائه میشود، پیشبینیهای آتی خود را اصلاح میکند.
پیامدهای طبیعی، به رفتارهای “همیاریکننده با اجتماع (prosocial)” پاداش میدهند. این اتفاق میافتد چون رفتارهای همیاریکننده با اجتماع ارزشمند هستند.
افراد، ارزشآفرین هستند و افرادی که همکاری میکنند، ارزش بیشتری خلق میکنند. یک فرد هر چقدر ارزش بیشتری بیافریند، در نهایت منابع بیشتری را تحت کنترل خود در خواهد آورد. از آنجا که افراد همکاریکننده در نهایت کنترل منابع را به دست میآورند و همکاری، رفتاری اجتماعی است، رفتار اجتماعی به طور طبیعی تقویت میشود و تمایل به رفتار اجتماعی به طور طبیعی افزایش مییابد.
در طول تاریخ، جوامع دیکتاتوری یا ویرانشهری (Dystopian) نیز پدیدار شدهاند؛ اما این جوامع ارزش کمتری خلق میکنند، بنابراین جوامعِ آزادتر آنها را پشت سر گذاشتهاند.
هوش طبیعی (Natural Intelligence)، خود و نسل بعدیاش را آموزش میدهد؛ از طرفی افراد به طور مستقل به دنبال تجربیات و دانش جدید هستند و در نهایت، افراد باتجربه، انتخاب میکنند که تجربیاتی را برای افراد کمتجربهتر فراهم آورند که در مسیر آموزش و رشد هرچه سریعتر و بهتر آنها تاثیرگذار هستند.
انقلاب اخلاقی یا آپوکالیپس؟ چرا حریم خصوصی داده های شما در خطر است؟
هوش مصنوعیِ فعلی، هوشمند، مفید و نیکو نیست.
آنچه امروزه به عنوان “هوش” مصنوعی شناخته میشود، به هیچ وجه، “هوشمند” محسوب نمیشود. هوش مصنوعی فعلی تنها به کارکردهایی بسیار محدود مجهز است و با آموزشهای بسیار محدودی تغذیه میشود. در حین فرایند آموزشِ هوش مصنوعی فعلی، حجم قابل توجهی از اطلاعات اشتباه به آن تزریق میشود. کارکرد و فرایندهای آموزشی هوش مصنوعی فعلی، نمیتواند منجر به غلبه بر این پیشآموزش و تشخیص درستی و نادرستی اطلاعات توسط هوش مصنوعی شود.
این امر، هوش مصنوعی فعلی را به ابزاری برای تقویت نفوذ یاران و نزدیکانِ دولتهای ترقیخواه [یا چپگرا] تبدیل میکند.
به نظر میرسد هوش مصنوعی پیشرو فعلی، به عنوان راهکاری مخرب برای القاء اندیشههای خاص و ابزاری مکمل برای مدارس، رسانهها، سرگرمیها و سیاستمدارانِ حامی دولتهای ترقیخواه چپگرا کارایی بالقوه داشته باشد.
با این حال، برای جلوگیری از این امر، هوش مصنوعی پیشرو فعلی باید توجه بیشتری از مردم را نسبت به مدارس دولتی، رسانهها، سرگرمیها و سیاستمدارانِ حامی دولتهای ترقیخواه چپگرا جلب کند. افراد، به صورت مستقل و در نقش والدین، باید نه تنها مخالفت خود را با این جریان ضد آزادی اعلام کنند، بلکه انتخابهای دیگری را نیز در پیش گیرند.
توجه داشته باشید که در حال حاضر، کل برنامههای هوش مصنوعی موجود توسط تنها چند سازمان ارائه میشوند که همگی یکدست و همسو هستند (یا میتوان گفت یک اکوسیستم واحد را تشکیل میدهند). در نهایت، فناوریهایی که قابلیتهای گستردهتری ارائه میدهند، برندهی رقابت خواهند بود. فناوریهایی با کاربردهای عمومیتر، به طور قابل توجهی بهبود مییابند و در نهایت به قابلیتهای گسترده و پیشرفتهای دست مییابند که مورد تقاضای طیف وسیعتری از مشتریان قرار میگیرد.
تهدید واقعی هوش مصنوعی | نزاع حقیقت و دروغ
هوش مصنوعی اصیل و حقیقی نیز بهبود خواهد یافت.
برخی از افرادی که هماکنون در توسعهی هوش مصنوعی فعال هستند، با گذشت زمان به طور فزایندهای از آزادی حمایت خواهند کرد. همچنین، افراد دیگری که از آزادی حمایت میکنند، دیر یا زود وارد عرصهی توسعهی هوش مصنوعی خواهند شد.
مانند آموزشی که هوش طبیعی به دنبال آن است و آن را منتقل میکند، آموزشی که این افراد برای توسعهی هوش مصنوعی به کار میگیرند، شامل گنجاندن و ارائه عینی اطلاعات نادرست نخواهد بود؛ بلکه دقیق و سنجیده خواهد بود. این افراد، هوش مصنوعی را به شیوهی درستی که باید پیش برود، آموزش خواهند داد.
به همین دلیل، هوش مصنوعی توسعهیافته توسط حامیان آزادی، ارزش بیشتری خلق خواهد کرد و مورد انتخاب مشتریان بیشتری قرار خواهد گرفت.
هوش طبیعی به خوبی کار میکند. هوش مصنوعی اصیل و حقیقی نیز برای عملکرد مناسب، به حداقل قابلیتهای کافی و همچنین کسب آموزش مشابه با رویکرد طبیعی و خودراهبر نیاز خواهد داشت.
جوامع دیستوپیایی یا دیکتاتوری مبتنی بر هوش مصنوعی نیز پدیدار خواهند شد. اما جوامعی که در آنها عاملهای هوش مصنوعی توسط مشتریان و در یک بازار آزاد انتخاب میشوند و در نتیجه برای گسترش دوام میآورند، جوامعی خواهند بود که در آنها عواملِ هوش مصنوعیِ اصیل و حقیقی یاد میگیرند تا به طور مشترک ارزش بیافرینند. چنین همکاریهایی ذاتا به شدت اخلاقی است.
بنابراین، هوش مصنوعیِ اصیل و حقیقیای که دوام میآورد و گسترش مییابد، خوب خواهد بود.